دام مسایل درجه دوم

دام مسایل درجه دوم


نهی رهبر معظم انقلاب درباره اصلی کردن مسایل فرعی و فرعی کردن مسایل اصلی که در دیدار اخیر تشکل های دانشجویی با ایشان مطرح گردید از چندین منظر قابل بحث و بررسی است و از قضا بر جامعه رسانه ای کشور لازم است که در این باره بحث نماید.
چند روز پیش از این، حضرت آیت الله خامنه ای- دامت برکاته- در دیدار با کارگزاران نظام به سه مسئله اصلی کشور پرداخته و با صراحت نظر خود را درباره هرکدام بیان فرمودند. در آن دیدار، چشم انداز نزاع فراگیر قطب استکبار جهانی با قطب اسلام گرایی ترسیم گردید و ایشان در قضاوت نهایی فرمودند: «جبهه مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است، جبهه ما به سمت قوت است.» موضوع دیگر مذاکره با آمریکا بود که رهبر معظم انقلاب طرح مذاکره با آمریکا را در شرایطی که مقامات این کشور از روش هایی مانند تحریم و تهدید در مواجهه با ملت ایران استفاده می کنند، نادرست خواندند. موضوع دیگر وحدت و همدلی میان مسئولان کشور بود که حضرت آیت الله خامنه ای در حکم نهایی فرمودند: «اتحاد و همدلی بین مسئولین کشور یک فریضه است و تعمد در مخالفت با آن امروز یک خلاف شرع است.» از منظر رهبر معظم انقلاب بسیاری از موضوعات دیگر که گاهی به دلیل «تعدد طرح» و واگویه شدن از زبانهای مختلف، اصلی تلقی می شوند، نوعا فرعی اند.

 


در خصوص این نگاه حکیمانه نکات زیر به نظر می رسند:
1- تردیدی وجود ندارد که امروز میان جبهه انقلاب اسلامی و جبهه استکبار جهانی یک جنگ گرم و تن به تن واقعی در جریان است و هر دو جبهه با همه توان برای غلبه بر حریف تلاش می کنند و ابعاد این زورآزمایی و پهنه این کارزار همه دنیا و همه حوزه ها را دربر گرفته است البته در این میان یک طرف ماجرا- یعنی جبهه استکبار جهانی- عمدتا از روش های جنگ سخت نظیر تهدید، تحریم، آشوب، حمایت آشکار از مخالفان نظام اسلامی و... استفاده می کند و طرف دیگر ماجرا- یعنی جبهه انقلاب اسلامی- از روش جنگ نرم نظیر افشاگری، دیپلماسی، دعوت عام به تغییر معادلات جهانی و طرح ارزش های الهی استفاده می کند. در یک قضاوت نهایی و با یک بررسی جامع می توان گفت جبهه استکباری علیرغم استفاده از همه ظرفیت های خود نتوانسته خدشه ای به موجودیت و بالندگی جبهه مقابل خود وارد کند ولی در نقطه مقابل آن، جبهه انقلاب اسلامی توانسته است ضمن دست یافتن به پیشروی های عظیم در میدان و متصرفات دشمن، جبهه استکبار را با عقب نشینی های پی درپی مواجه گرداند. این موضوع اگرچه بدیهی تر از آن است که به ذکر نمونه احتیاج داشته باشد اما خالی از فایده هم نیست. یک نمونه آن تلاش وسیع آمریکا برای متوقف کردن پروژه اتمی بوشهر بود که طی سالهای 1373 تا ماههای اخیر با توسل به انواع فشارها و مشوق ها همراه بود. حالا این پروژه به مرحله نهایی خود نزدیک شده و مقامات آمریکایی رسما اعلام می کنند که مشکلی با پروژه بوشهر ندارند! یک نمونه دیگر تلاش غرب برای نفوذ دادن هواداران خود در سیستم تقنینی و اجرایی کشور ماست، به گمان آنان این روش، انقلاب را دچار فرسایش کرده و به پراکنده شدن توده های هوادار انقلاب اسلامی می انجامد. بارها این نفوذ اتفاق افتاد ولی به آن نتیجه منجر نشد تا جایی که در سی ویکمین سال انقلاب اسلامی، حدود 40میلیون نفر با حضور در پای صندوق های رای، وفاداری خود را به انقلاب اسلامی به ثبت رساندند.

 


در صحنه تحولات منطقه ای 4 جنگ طی 10سال اتفاق افتاد، غرب این جنگ ها را به قصد تسلط بر منطقه و از میان برداشتن نهضت مقاومت اسلامی خاورمیانه انجام داد؛ اما این جنگ ها به تثبیت موقعیت حزب الله در لبنان، تثبیت موقعیت حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، تثبیت موقعیت اسلام گراها در عراق منجر شد و در افغانستان به هزیمت جنگ افروزان انجامید. امروز آمریکا تاثیر چندانی بر تحولات فلسطین، عراق، لبنان، افغانستان، سوریه و... ندارد و حال آنکه اسلام گرایی در همه این کشورها حرف اول را می زند. بر این اساس امروز نیروی مهاجم نیروی انقلاب اسلامی است که البته این تهاجم با تدبیر، کمترین هزینه و بیشترین فایده همراه می باشد. حیف است که ابعاد و نتایج مقاومت اسلامی از سوی بعضی از تحلیلگران داخلی دیده نمی شود اما وقتی یک مقام آمریکایی به بغداد می آید همین ها بدون آنکه واقعا به بی نتیجه بودن این سفرها اشاره ای داشته باشند به تجزیه و تحلیل ابعاد سیاست ها و برنامه های آمریکا در عراق مشغول می شوند!

 


2- یکی از آفات جامعه ما این است که گاهی یک موضوع کاملا حاشیه ای و بی اهمیت یا کم اهمیت با چنان واکنش هایی مواجه می شود که مسایل اصلی و به تعبیر بهتر «متن» را به حاشیه می برد و حاشیه را متن معرفی می کند. یک مورد آن در روز 14خرداد اتفاق افتاد. در آن روز رهبر معظم انقلاب اسلامی با تبیین دقیق «شاخص های خط امام»، جامعه را به بازخوانی مبانی تفکر ژرف حضرت امام فراخواندند. این مهمترین نیاز ما و مسئله اصلی جامعه و انقلاب ما بود. در آن روز واکنش خودجوش مردم در اعتراض به مواضع سیاسی نوه حضرت امام(ره) که از علاقه ملت به حضرت امام(ره) و دلشوره برای خط مبارک ایشان ریشه می گرفت نیز اتفاق افتاد که در مقایسه با عظمت آن روز و خطبه های عمیق رهبر معظم انقلاب، یک حرکت در حاشیه به حساب می آمد، اما در این میان، جریانی با نقشه قبلی و افرادی هم شاید ندانسته و با دلسوزی کاری کردند که خط امام- یعنی خود امام- به حاشیه برود و موضوع نوه امام به متن تبدیل گردد. یکی دیگر از مصادیق، اظهارات اخیر یکی از نزدیکان رئیس جمهور محترم بود که ذیل عنوان «مکتب ایرانی» مطرح شد. طرح این موضوع که بوی ملی گرایی افراطی می داد طبعا با واکنش هایی مواجه می شد کما اینکه به احتمال خیلی زیاد گوینده آن عبارات پیش بینی کرده بود و قاعدتا این را مطلوب هم تلقی می کرد. در این میان بعضی از شخصیت های مذهبی و سیاسی کشور براساس احساس تکلیف شرعی واکنش نشان دادند که در جای خود مطلوب هم بود اما در کنار آن جریانات بدنام و یا مشکوکی هم سعی کردند به موضوع یاد شده آنچنان دامن بزنند که «دولت مکتبی و آرمان گرای دکتر احمدی نژاد» در قاب «مکتب ایرانی» دیده شود و اساسا از یک طرف روند آرمان خواهی و دین باوری اصولگرایان مخدوش جلوه کند و از طرف دیگر قباحت آرمان ستیزی و دین گریزی جریان موصوف به اصلاح طلب و سبز از میان برود تا جایی که وقتی مورد سؤال واقع می شوند بگویند شما هم همین حرف ها را می زنید. در واقع آن زمان که به تعبیر حضرت آقا، موضوعی دست دوم زیاد برجسته می شود واقعیتی بزرگتر را تحت الشعاع قرار می دهد و مخالفان اساس حکومت دینی را نسبت به پیگیری مطالبات باطل خود جدی تر می کند. به عنوان نمونه شما می بینید که همین جریان این روزها با سوءاستفاده از فضای موجود در روزنامه های خود تیتر می زنند که «زمان آن است که کسانی که به حاشیه رفته اند به متن بازگردند» و به نام وحدت چه مرثیه ها برای حاکم کردن دوباره فتنه گران نمی خوانند!

 


3- در هیاهوها معمولا فراموش می شود که «سرمایه اصلی» چیست و اهتمام باید متوجه حفظ چه چیزی باشد. در یک نگاه منصفانه باید گفت بعد از ولایت فقیه و شخص رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، «دولت» یکی از بااهمیت ترین سرمایه جریان اسلام گرا در کشور است. البته این به معنای نفی اهمیت دو قوه دیگر و یا نادیده گرفتن برخی اشکالات دولت نیست بلکه در این میدان حساس، واقعیت آن است که دولت مهمترین قوه و درگیرترین قوه در مبارزه با جبهه استکبار است. آقای احمدی نژاد هم در میان شخصیت های سیاسی جهان و در عرصه بین المللی یک شخصیت شجاع و ضد استکباری به حساب می آید بنابراین در هنگام انتقاد از دولت و چنین شخصیتی نباید بی مهابا وارد میدان شد و هر گمانه زنی را در این ارتباط روا شمرد. دولت و رئیس جمهور را نمی توان و نباید در قاب یک شخص هرچند که بسیار به رئیس جمهور نزدیک باشد، به تماشا نشست چرا که دولت مجموعه ای از افراد، سیاست ها، اصول و برنامه هاست و ارتباط چندانی با یک نفر خاص پیدا نمی کند. خوب وقتی که ما اعضای کابینه، سیاست ها، رویکردها، اصول و برنامه ها را- جز در موارد بسیار اندک- آرمان گرایانه و دین محورانه می بینیم نباید به دام تصویر برجسته سازی شده نادرستی بیفتیم که بطور قطع دست هایی برای ناامیدکردن هواداران خالص انقلاب اسلامی در پشت آن قرار دارد. البته در این میان رئیس جمهور نیز بی نیاز از تذکر نیست ولی میان یک تذکر تا طرح پی درپی موضوعی که در درجه دوم اهمیت قرار دارد، تفاوت وجود دارد.

 


4- در این ماه ها و هفته های اخیر بعضی از «فتنه جدید» و یا «فتنه بزرگتر» حرف زده اند. بعضی هم وانمود کرده اند که رهبر معظم انقلاب در دیدار با تعدادی از نمایندگان مجلس از چنین واژه ای استفاده کرده اند در حالیکه نمایندگان شرکت کننده بکار رفتن چنین عبارتی در سخنان رهبر معظم انقلاب را بکلی تکذیب می کنند. اما البته این به آن معنا نیست که واقعا فتنه جدیدی در راه نیست یا فتنه آینده احتمالا از فتنه های گذشته بزرگتر نیست. بله این احتمال عقلایی وجود دارد و می توان برای آن دلایلی هم برشمرد اما دو سؤال در این میان وجود دارد؛ 1-چرا عده ای راه افتاده اند و قبل از اینکه این فتنه جدید یا بزرگتر واقع شود مرتب از آن حرف می زنند و مردم را از شرایط سخت تر می ترسانند. در این بین بدون تردید عده ای از روی غفلت به کمک دست هایی می آیند که از روی برنامه و به قصد کدر کردن فضا و متهم کردن این و آن به فتنه گری مشغولند. 2- آیا متهم کردن افراد جبهه اصولگرایی به اینکه این ها سردمداران فتنه آینده اند برای پرده انداختن بر فتنه ای که اگرچه مرده ولی هنوز هم کشور هزینه های آن را می پردازد، نیست؟

 


5- برای جامعه انقلابی ما هیچ چیز به اندازه گوش سپردن به سخنان حکیمی که طی 21سال گذشته یگانه قافله سالار ما در روزهای حساس و تعیین کننده بوده اند، اهمیت و اولویت ندارد. ما به تجربه اندوخته ایم که راهی که آن رهبر فرزانه نشان می دهد نزدیکترین و آسان ترین راه برای رسیدن به مقصود است پس اگر دانشمندیم و اگر عامی، اگر سیاستمداریم و یا توده، اگر خواصیم یا عوام به وادی ولایت که می رسیم، پای را برهنه کنیم و از تعلقات جدا شویم که...

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد